لزوم توجه والدین به ارتقای سطح سواد رسانه‌ای کودکان معماری‌ جدید منازل به سالمندان آسیب‌های جدی وارد کرده است دلایل رغبت برخی خانواده‌ها به تک‌فرزندی و پیامدهای آن | میراث تنهایی برای یک نسل رنگ کردن موی سر در ایام قاعدگی چه حکمی دارد؟ یادی از مرحوم مرضیه حدیدچی (دباغ) | بانوی آهنین سال‌های نبرد طرز تهیه کیک کدوحلوایی مقوی + فیلم روش‌های جذب کمتر روغن در سرخ کردن بادمجان چگونه مورگانیانیوم را در آپارتمان نگهداری کنیم؟ سقوط بانوان گلبالیست خراسانی به لیگ دسته ۲ روایت مسلمان شدن زن یهودی ۱۲ اختراع و تولید سه محصول دانش‌بنیان توسط بانوی ایرانی استفاده از ظرفیت بانوان در مشاغل خلاق و دانش‌بنیان پادکست | ایجاد شغل با هنر چرم‌دوزی برای ده‌ها نفر توسط بانوی مشهدی معرفی ۷ زن مسلمان و اثرگذار در دوران قدیم اهدای بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ دست لباس گرم به کودکان لبنان توسط بانوان کرمانی حمایت کمیسیون بانوان و خانواده شورای شهر از هنرمندان مشهدی اختصاص ۳.۶ درصد از جمعیت کنونی زندانیان کشور به بانوان
سرخط خبرها
دلایل رغبت برخی خانواده‌ها به تک‌فرزندی و پیامدهای آن | میراث تنهایی برای یک نسل

دلایل رغبت برخی خانواده‌ها به تک‌فرزندی و پیامدهای آن | میراث تنهایی برای یک نسل

  • کد خبر: ۳۰۰۶۸۴
  • ۲۸ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۳
قصه این است که «فرزندآوری» حتی با وجود مشوق‌های دولتی کم‌اقبال بوده است و رفته‌رفته خانواده‌های پرجمعیت گذشته جایشان را به خانواده‌های کم‌جمعیت و تک‌فرزند داده‌اند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ معلم کلاس به بچه‌ها گفته است که آرزوهایشان را بکشند: «نیروانا یک خانه کشیده پر از عروسک و روی هرکدام از آنها اسم گذاشته است. توی خیال خودش، برادرش هم کلی پاستیل برایشان خریده است تا بنشینند با هم بخورند. آیه یک پنجره بزرگ خالی نقاشی کرده است که هیچ‌کس پشتش نیست.

آلا تنها آرزویی که دارد، این است که خواهری داشته باشد که جعبه بزرگ مدادرنگی‌هایشان را بیاورند و نقاشی کنند و لابه‌لای نقاشی کشیدن هم آبنبات‌های پسته‌ای را یواشکی از توی قندان کش بروند و بخورند. سارا کلی دفتر و کاغذ پاره‌پاره کشیده است. 

توی خیالش مثل زهرا، دوست کناردستی‌اش، یک برادر سه‌چهارساله دارد که مدام دفترش را چنگ می‌زند. او بار‌ها توی همان عالم بچگی و با حرف‌های بچگانه، گفته است که چقدر آرزوی داشتن خواهر و برادر را دارد». خانواده‌هایی که تا پیش از این، فکر می‌کردند محبت را در حق بچه‌هایشان تمام کرده‌اند و هیچ‌وقت قصد نداشته‌اند بچه دیگری را در آن شریک کنند، حالا با دیدن نقاشی‌های بچه‌هایشان غافلگیر شده‌اند. 

قصه این است که «فرزندآوری» حتی با وجود مشوق‌های دولتی کم‌اقبال بوده است و رفته‌رفته خانواده‌های پرجمعیت گذشته با کلی خاله، دایی، عمو، عمه، پسرخاله و دخترخاله و... جایشان را به خانواده‌های کم‌جمعیت و تک‌فرزند داده‌اند؛ مسئله‌ای که چالش‎های فردی، خانوادگی و اجتماعی‎اش هر روز بیشتر بروز می‌کند و برخی کارشناسان، تغییر سبک زندگی و حتی تغییر دیدگاه‎های ارزشی و اعتقادی را علت اصلی آن می‌دانند و درباره پیامدهایش هشدار می‌دهند.

افتادن در سیاه چاله پیری

مسئله کاهش جمعیت البته خاص کشور ما نیست و تقریبا در جهان همه‎گیر است. سیاست تک‎فرزندی، قانونی بود که دولت چین اجرا کرد و طبق آن بیشتر زوج‌ها در این کشور فقط می‌توانستند یک فرزند داشته باشند. هدف از این کار، کاهش مشکلات اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی مرتبط با رشد سریع جمعیت کشور بود. این سیاست اجباری دولت به طور رسمی در ۲۰۱۶ (۱۳۹۵) پایان یافت و قوانین آن به آرامی رنگ باخت تا زوج‌ها بتوانند فرزند دوم داشته باشند.   

مشابه همین سیاست در ایران نیز در دستورکار قرار گرفت. در دهه‌های گذشته فرهنگ کاهش جمعیت به شکل افراطی ترویج شد و خانواده‎ها به داشتن یک یا حداکثر دو فرزند تشویق می ‏شدند، آن‏ هم با شعار‌هایی مثل «فرزند کمتر، زندگی بهتر» که در بیلبورد‌های شهری، ناخودآگاه چشم را درگیر خود می‌کرد و در رسانه‌ها تبلیغ می‎شد.

این اقدامات به تدریج کاهش نرخ باروری را دامن زد، تاجایی که مسئولان هم نگران شدند و به فکر چاره و تدبیر برآمدند. در همین راستا، قانون جوانی جمعیت تصویب و مشوق‌هایی درقالب «پاداش نوزاد» برای خانواده‌ها درنظر گرفته شد؛ پاداشی که بیشتر شامل وام، زمین، معافیت مالیاتی، بسته‌های حمایتی و... می‌شود، اما به نظر می‎رسد هنوز تفکر تنظیم خانواده در اجتماع پررنگ‎تر از آن است که ایران را از سیاه چاله پیری نجات دهد.

بهانه‌هایی برای تک‌فرزندی 

روند تحولات در سال‌های اخیر و حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی، از کاهش انگیزه و فرار آن‌ها از بچه دارشدن حکایت دارد. تعداد زیادی از زوج‌ها هستند که به داشتن یک فرزند اکتفا می‌کنند و حتی برخی از آن‌ها ترجیح می‌دهند بدون فرزند به زندگی ادامه دهند.

تمایلی به گفتن نامش ندارد. کارمند سازمان نظام پزشکی است. تعریف می‌کند: یک دختر نوجوان پانزده ساله دارم با کلی مشکلات ریزودرشت. برای او هم مثل خیلی‌های دیگر، جای سؤال است که چرا پدر و مادر‌های ما آن زمان‌ها برای داشتن اولاد، دست ودلشان نلرزیده است. می‌گوید: البته من برخلاف خیلی‎ها عاشق بچه هستم و قبل از اینکه ازدواج کنم، توی رؤیاهایم یک حیاط بزرگ تصور می‌کردم با بچه‎های قدونیم‎قد که صدای بازی و خنده شان بلند بود.

اما واقعیت این است که سبک زندگی‌ها خیلی تغییر کرده و وضعیت موجود اقتصادی، گرانی و اجاره سنگین منزل، امید به آینده را کم کرده است و هر کسی را می‎بینی، به فکر محافظت از زندگی خود است. من اگر به عنوان یک زن، کار بیرون را با چالش‌های روحی و روانی می‎پذیرم و مجبورم با آن کنار بیایم، یعنی اینکه از رفاه و استراحت خودم به خاطر داشتن یک زندگی معمولی چشم پوشیده‎ام. امثال من هم زیاد هستند که حقوق همسرمان بیشتر صرف اجاره خانه می‎شود و باید دو نفری کار کنیم تا چرخ زندگی بچرخد. 

با این وضعیت، من نوعی که از ساعت ۷ صبح تا ۲ عصر مجبورم بیرون از خانه باشم آن هم با هزارویک درگیری و چالش، آیا می ‏توانم برای فرزندم وقت کافی بگذارم؟ هر طور هم که بخواهم ادعا کنم، به یقین آرامش مادری را ندارم که تمام روز را در منزل می‌گذراند و دغدغه دیگری ندارد. نتیجه‎‏اش این می‎شود که فرزند من اوقات تنهایی‎اش را با تبلت و گوشی پر می‌کند و برای یک پسر و دختر نوجوان، پیامد‌های بعد از آن گاهی جبران ناپذیر است.

تجربه سختی‌های بارداری

مشکلات اقتصادی مسئله‌ای است که بیشتر خانواده‌های تک فرزند به عنوان دلیلی برای رغبت نداشتن به فرزندآوری دوباره مطرح می‌کنند. هزینه‌های سنگین تحصیل و تفریح بچه‌های امروزی، تعارف بردار نیست و خانواده‌های جوان ترجیح می‌دهند سرمایه گذاری شان را برای یک فرزند بگذارند.   

البته مادرانی هم هستند که دلایل دیگری دارند؛ مثل تجربه سخت بارداری اول و همراهی نکردن همسر و حتی کارفرما در محیط کار که سبب شده است قید بچه دوم را بزنند. به شوخی و مزاح می‌گوید: همان یک بار هم اشتباه کردیم.   

او که کارمند یک شرکت خصوصی است، روایتش را این طور ادامه می‌دهد: پسرم هشت ساله است، اما محال است شب و روز‌های سختی را که در دوران بارداری داشتم، فراموش کنم. با همان حال مجبور بودم هم کار‌های منزل را انجام دهم و هم وظایفم را مثل یک کارمند با شرایط معمولی. البته از کارفرمایی که به توان کاری یک نیرو امید بسته است، نمی‌شود انتظار داشت حال یک خانم باردار را درک کند. اما حساب همسر جداست.

متأسفانه من با همان حال واحوال مجبور بودم هم مرتب کردن منزل و آماده بودن غذا را مد نظر داشته باشم و هم به نحو احسن کارم را انجام دهم و،  چون مزایای مرخصی زایمان و... شامل حال ما نمی‌شود، بلافاصله بعد از به دنیا آمدن فرزندم هم مجبور شدم برگردم سر کار؛ البته خیلی‌ها هم هستند که فورا نیرو را جایگزین می‌کنند و به همین خاطر همیشه فکر می‌کنم چرا یک موجود بی گناه دیگر را وارد این ماجرا‌ها بکنم.   

البته برخی برداشت‌های فلسفی هم به این موضوع دامن می‌زند؛ مانند افرادی که تفکرشان این است که وقتی من خودم این همه در رنج هستم، چرا باید باعث عذاب یک انسان بی گناه دیگر شوم. این مسائل سبب می‌شود خانواده‌ها به یک بار چشیدن لذت پدر و مادری اکتفا کنند و تصمیم بگیرند بهترین‌ها را برای همان یک فرزندشان مهیا کنند.

پشیمانی یک پزشک

البته آن طرف سکه، روایت دیگری است. از تصمیمی که در جوانی گرفته اند، سخت پشیمان هستند. این را خانم دکتری تعریف می‌کند که با همسرش قبل از ازدواج به این نتیجه رسیده بودند که یک فرزند برایشان کافی است. آن روز‌ها به ارتقای موقعیت اجتماعی و کاری شان فکر می‌کردند.   

این پزشک هم می‌خواهد نامش محفوظ بماند و در ادامه تعریف می‌کند: روز‌ها خیلی زود می‌گذرند. برای ما هم زمان به سرعت برق و باد گذشت. پسرم داروسازی تهران قبول شد و رفت و حالا دوست ندارد به مشهد برگردد. ما، هم موقعیت اجتماعی عالی داریم و هم ثروت و درآمد، اما گاهی پیش می‌آید که با همسرم حرف مشترکی برای گفتن نداشته باشیم و غالبا هرکدام در اتاق خودمان تنها باشیم. من حالا از تصمیمی که گرفته بودیم، به شدت پشیمان هستیم و این را با قاطعیت می‌گویم که خانواده‌های پرجمعیت به شرط اینکه از شیوه‌های تربیتی درست برای بچه‌ها استفاده کنند، خیلی خوشبخت‌تر هستند.   

«غالب خانواده‌ها دیر به این نتیجه می‌رسند که آسیب‌های داشتن یک فرزند خیلی زیاد است. جدا از آنکه برادر و خواهر ندارد، چون کودکشان از همان ابتدا در مرکز توجه بوده است، سازگاری اش با محیط پیرامون کم می‌شود».

 این را یکی دیگر از بانوان شاغل می‌گوید که تنها پسرش امسال برای کنکور آماده می‌شود و ادامه می‌دهد: ما دیر متوجه این موضوع شدیم که پسرمان انزوا و تنهایی را به بودن در جمع ترجیح می‌دهد. او سال گذشته در یکی از المپیاد‌های کشوری رتبه آورد، اما نتوانست چند روزی را در محیط خوابگاه و در جمع دیگران سر کند و با همه موفقیت‌هایی که او دارد، این موضوع برایم نگران کننده است که چرا سازگاری اش با محیط اطراف کم است و برای آینده و زندگی مشترکش چه  خواهد کرد.

بهانه شرایط اقتصادی

یکی دیگر از شهروندان که به خاطر شغلش، دامنه ارتباطات اجتماعی اش وسیع است، بهانه شرایط اقتصادی را برای داشتن فرزند رد می‌کند و‌ می‌گوید: در یکی از مناطق کم برخوردار شهر، خرازی و لباس فروشی دارم و‌ می‌بینم پدری که کودک خردسالش را به مغازه آورده است، چقدر به خواسته هایش بها می‌دهد و هر چیزی خواسته باشد، برایش تهیه می‌کند. 

به نظر من این محبت افراطی خطرناک است و ما در آینده با نسلی خودخواه و از خودراضی مواجه هستیم که سازگاری شان با محیط اطراف به شدت اندک است، درحالی که همین خانواده، هزینه را‌ می‌تواند بین دو یا چند فرزند تقسیم کند؛ همان روش سنتی که پدر‌ها و مادر‌های ما به کار می‌بردند و درعوض ما نسلی مستقل تربیت شدیم.   

یک فرزند کافی نیست

مدیر جوانی جمعیت سلامت خانواده و مدارس دانشگاه علوم پزشکی مشهد هم صحبتش را با اشاره به این موضوع شروع می‌کند که وقتی صحبت از جامعه می‌شود، یعنی مجموعه‎ای متشکل از زن، مرد، دختر، پسر، بزرگ سال، کودک و سالمند و در جامعه با جمعیتی متنوع روبه رو هستیم و این تنوع شامل تنوع در سلیقه، جنسیت، سن و... می‌شود. وقتی تنوع و تفاوت وجود داشته باشد، باعث انگیزه، رقابت و نشاط می‌شود.   

دکتر محمد احمدیان تأکید می‌کند: نتیجه‌ای که غالب خانواده‎ها به آن رسیده اند که یک فرزند برای داشتن زندگی ایده‎آل کافی است، باور غلطی است؛ هرچند که بحث بر سر موضوعات اقتصادی باشد.   

احمدیان اولین آسیب را به مهارت یادگیری کودکان ربط می‌دهد و‌ می‌گوید: یادگیری موضوعی مشارکتی است و در خانواده‌های تک فرزند قطعا، چون خواهر یا برادر کوچک‌تر و بزرگ تری در اطراف کودک نیست، به مشکل می‌خورد. از طرف دیگر توجه افراطی به او این تصور را برایش پیش می‌آورد که همه جا باید همین رفتار را داشته باشد. کم التفاتی دیگران حوزه ارتباطاتش را کم و کم رنگ‌تر می‌کند و در انتخاب شغل به مشکل برمی خورد و بعد از آن نوبت انتخاب همسر و تشکیل زندگی می‌رسد که معمولا این طور افراد خانواده‌های ناپایداری دارند.

مهم‌تر از همه، چون حمایت عاطفی شدیدی از طرف پدر و مادر می‌شده است، در زمان‌های خاص مثل سوگ پدر یا مادر به شدت آسیب می‌بیند و به همین خاطر، خانواده‌های تک فرزند را جدا از پدید آمدن نسلی بدون خاله و عمه و دایی و... آسیب‌های هویتی هم تهدید می‌کند.

راحت طلبی زوج‌ها

حسین سلیمان پور، روان شناس و فعال حوزه مشاوره خانواده، هم می‌گوید: برایم جالب است که خیلی از مراجعه کنندگان، به من اصرار می‌کنند مجابشان کنم که چرا باید فرزند داشته باشند و یکی از دلایل مهمی که‌ نمی‌خواهند زیر بار آن بروند، مسائل اقتصادی است. گرچه منکر این موضوع نیستم که وضعیت این روزها، استرس و فشار روانی بر مردم را بیشتر کرده است.   

«فرزندآوری با فرزندپروری متفاوت است و جانب داری از فرزندآوری، یک تیغ دولبه است و نباید یک نسخه واحد برای همه خانواده‌ها پیچید. تنها زمانی می‌توان این توصیه را به خانواده ‎ها کرد که زوجین هر دو به بینش و بلوغ کامل فکری رسیده باشند». 

او این جملات را هم با تأکید می‌گوید و در ادامه به خودخواهی برخی زوج‌ها اشاره می‌کند: متأسفانه نسل جوان ما حاضر نیست زیر بار مسئولیت برود؛ چون مجبور است از آسایش، تفریح، مسافرت و میهمانی دادن و میهمانی رفتن و... بگذرد. به عبارت دیگر برخی زوج‌ها راحت ‎طلب شده اند و معتقدند فرزند داشتن دردسر دارد و آن‌ها برای پر کردن خلأ تنهایی شان، حیوانات را جایگزین می‌کنند، اما زیر بار داشتن فرزند بیشتر نمی‌روند.   

سلیمان پور ادامه می‌دهد: علاوه بر این، نسل حاضر افراد «جرئت‎مندی» هستند و مقابل حرف بزرگ ترهایشان می‌ایستند و مقاومت می‌کنند یا فرزند نمی‌آورند یا به داشتن یک بچه اکتفا می‌کنند، درحالی که نمی‌دانند خلأ‌های تنهایی کودکشان را فرزندان بستگان نزدیک نمی‌توانند پر کنند و درنهایت او به آغوش خانواده بازمی گردد و کسانی که در این خانواده‌ها بزرگ می‌شوند، غالبا متکی به دیگران هستند و مستقل بودن برایشان مشکل است.   

تنهایی موروثی

غلامرضا حسنی، جامعه‎شناس دیگری است که سراغش رفته ایم. او هم معتقد است تنهایی یکی از مشکلاتی است که در آینده خانواده‌های تک فرزند با آن مواجه خواهند شد، درحالی که این گروه با افزایش سن و تشکیل خانواده فرزندشان، به رفت وآمد با اقوام و خویشان برای داشتن ارتباطات اجتماعی نیاز دارند.   

او می‌گوید: رفتن ناخودآگاه اجتماع به سمت فردگرایی، اولین نتیجه‌ای که دارد، تنهایی موروثی است و اینکه در آینده با نسل تنهایی روبه رو هستیم؛ یعنی خانواده‌هایی که یکی از زوجین فوت کرده و فرزند سراغ زندگی خودش رفته است. در نتیجه ما میلیون‌ها انسان تنها را شاهد خواهیم بود که در انزوای کامل هستند و حتی گاه فوت هم می‌کنند و کسی از مرگ آن‌ها خبردار نمی‌شود.   

موضوع دیگری که این جامعه شناس به آن اشاره می‌کند، کمبود افراد جوان و نیروی انسانی است که در آینده، ما را با چالش روبه رو می‌کند؛ اینکه باید شرایط جذب را برای نیرو‌های مهاجر فراهم کنیم، با این حال مشکلات فراتر از این حرف‎هاست. متولیان حوزه‌های مختلف اعتقاد دارند جوامع هرکدام به فراخور شرایط شان برای فرار از این سرنوشت، باید سیاست‌هایی درپیش بگیرند و این سیاست‌ها به گونه‌ای باشد که خانواده‌ها را ترغیب به فرزندآوری و تربیت درست کند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.